۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبه

تعریف گناه



در عهد عتیق واژه ای که برای اشاره به گناه به کار میرود به معنای انحراف از مسیر، یا به هدف نرسیدن است.

واژه ای که در عهد جدید برای گناه به کار رفته به معنای قاصر آمدن یا عدم تطابق با یک معیار است.

در مجموع وقتی این دو معنا را در کنار هم در نظر میگیریم این مفهوم در ذهنمان شکل میگیرد که شخصی که اسیر گناه است در مسیر درست حرکت نمیکند و با آن معیاری که در نظر گرفته شده است مطابقت ندارد.

خدا برای انسان این را در نظر گرفته بود که با او مشارکت داشته باشد و به شباهت او در آید و حیات جاودانی داشته باشد و با تمام وجود خدا و دیگران را محبت کند. اما انسان در این مسیر حرکت نکرد وزندگی او با معیار الهی در مورد داشتن یک زندگی مبتنی بر اطاعت از احکام الهی و محبت به دیگران مطابقت ندارد. در واقع کتاب مقدس گناه را در ارتباط با شخصیت مقدس خدا و کاملیت او و معیارهای اخلاقی که او تعیین کرده تعریف میکند وبر اساس این تعریف همه انسانها در همه زمانها و همه فرهنگها از آن ملاک و استاندارد الهی قصور کرده اند و گناهکار محسوب میشوند و نیاز به نجات دارند (اول پادشاهان 46:8 ؛ عزرا 15:9 ؛ مزمور 2:143 ؛ رومیان 23:3).

شاید انسانهای نیکوکار بسیاری وجود داشته باشند که با مقایسه خودشان با دیگران خود را گناهکار ندانند اما کتاب مقدس در تعریف گناه ،ملاک شخصیت کامل خدا و معیارهایی را که او معین کرده در نظر میگیرد و از این دیدگاه همه گناهکار محصوب میشوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درباره من

عکس من
من یک گناهکار بودم که با شنیدن خبر خوش نجات عیسی مسیح زندگی و حیات دوباره یافتم و خداوند ،عیسی مسیح را شکر میکنم که خون پاکش را کفاره ای برای گناهان ما نمود تا هر که به او ایمان بیاورد هلاک نگردد بلکه حیات جاوید یابد.