روزی، سران قوم یهود، از شهر اورشلیم، چند تن از کاهنان را نزد یحیی فرستادند تا بدانند آیا او ادعا میکند که مسیح است یا نه. یحیی، روشن و بیپرده، اظهار داشت: «نه، من مسیح نیستم.» پرسیدند: «خوب، پس که هستید؟ الیاس پیغمبرید؟» جواب داد: «نه.»
پرسیدند: «آیا شما آن پیغمبر نیستید که ما چشم براهش می باشیم؟» بازهم جواب داد: «نه.»
گفتند: «پس، به ما بگویید که هستید تا بتوانیم برای سران قوم، که ما را به اینجا فرستادهاند، جوابی ببریم.» یحیی گفت: «چنانکه اشعیای نبی پیشگویی کرده، من صدای ندا کنندهای هستم که در بیابان فریاد می زند: "ای مردم٫ خود را برای آمدن خداوند، آماده سازید." [اشعیا ۴۰: ۳]»
سپس، افرادی که از طرف فرقهی فریسیها آمده بودند، از اوپرسیدند: «خوب، اگر شما نه مسیح هستید، نه الیاس و نه آن پیغمبر، پس چه حق دارید که مردم را غسلتعمید دهید؟!»
یحیی گفت: «من مردم را فقط با آب غسل می دهم، ولی همین جا درمیان جمعیت، کسی هست که شما او را نمیشناسید. او بهزودی خدمت خود را در بین شما آغاز میکند. مقام او بهقدری بزرگ است که من حتی شایسته نیستم کفشهای اورا پیش پایش بگذارم.»
این گفت گو، در بیتعنیا روی داد. بیتعنیا دهی است، در آن طرف رود اردن، و جایی است که یحیی، مردم را غسلتعمید میداد. [همان رودی که موسی و بنیاسرائیل هم از آب آن گذشتند.]
روز بعد، یحیی عیسی را دید که بسوی او میآید. پس، به مردم گفت: «نگاه کنید! این همان برهای است که خدا فرستاده تا برای آمرزش گناهان تمام مردم قربانی شود [اشعیا ۵۲: ۱۳-۱۵، ۵۳: ۱-۱۲]. این همان کسی است که گفتم: "بعد از من، میآید، ولی مقامش از من بالاتر است،" چون قبل از من، وجود داشته است [بر اساس بشارتِ تورات، مسیح از ازل بوده است: میکا ۵: ۲]. من نیز او را نمیشناختم. ولی، برای این آمدم که مردم را با آب، غسل دهم تا به این وسیله، او را به قوم اسرائیل معرفی کنم.»
سپس گفت: «من روحِ خدا را دیدم که بهشکل کبوتری از آسمان آمد، و بر عیسی قرار گرفت. همانطور که گفتم، من نیز اورا نمیشناختم، ولی وقتی خدا مرا فرستاد تا مردم را غسلتعمید دهم، در همان وقت به من فرمود: "هر گاه دیدی روح خدا از آسمان آمد، و بر کسی قرار گرفت، بدان که او همان است که منتظرش هستید: اوست که مردم را با روحالقدس تعمید خواهد داد." چون من با چشم خود این را دیدهام، شهادت میدهم که او است فرزند خدا.»
(انجیل عیسی مسیح، یوحنا، باب ۱، آیات ۱۹-۳۴)
پرسیدند: «آیا شما آن پیغمبر نیستید که ما چشم براهش می باشیم؟» بازهم جواب داد: «نه.»
گفتند: «پس، به ما بگویید که هستید تا بتوانیم برای سران قوم، که ما را به اینجا فرستادهاند، جوابی ببریم.» یحیی گفت: «چنانکه اشعیای نبی پیشگویی کرده، من صدای ندا کنندهای هستم که در بیابان فریاد می زند: "ای مردم٫ خود را برای آمدن خداوند، آماده سازید." [اشعیا ۴۰: ۳]»
سپس، افرادی که از طرف فرقهی فریسیها آمده بودند، از اوپرسیدند: «خوب، اگر شما نه مسیح هستید، نه الیاس و نه آن پیغمبر، پس چه حق دارید که مردم را غسلتعمید دهید؟!»
یحیی گفت: «من مردم را فقط با آب غسل می دهم، ولی همین جا درمیان جمعیت، کسی هست که شما او را نمیشناسید. او بهزودی خدمت خود را در بین شما آغاز میکند. مقام او بهقدری بزرگ است که من حتی شایسته نیستم کفشهای اورا پیش پایش بگذارم.»
این گفت گو، در بیتعنیا روی داد. بیتعنیا دهی است، در آن طرف رود اردن، و جایی است که یحیی، مردم را غسلتعمید میداد. [همان رودی که موسی و بنیاسرائیل هم از آب آن گذشتند.]
روز بعد، یحیی عیسی را دید که بسوی او میآید. پس، به مردم گفت: «نگاه کنید! این همان برهای است که خدا فرستاده تا برای آمرزش گناهان تمام مردم قربانی شود [اشعیا ۵۲: ۱۳-۱۵، ۵۳: ۱-۱۲]. این همان کسی است که گفتم: "بعد از من، میآید، ولی مقامش از من بالاتر است،" چون قبل از من، وجود داشته است [بر اساس بشارتِ تورات، مسیح از ازل بوده است: میکا ۵: ۲]. من نیز او را نمیشناختم. ولی، برای این آمدم که مردم را با آب، غسل دهم تا به این وسیله، او را به قوم اسرائیل معرفی کنم.»
سپس گفت: «من روحِ خدا را دیدم که بهشکل کبوتری از آسمان آمد، و بر عیسی قرار گرفت. همانطور که گفتم، من نیز اورا نمیشناختم، ولی وقتی خدا مرا فرستاد تا مردم را غسلتعمید دهم، در همان وقت به من فرمود: "هر گاه دیدی روح خدا از آسمان آمد، و بر کسی قرار گرفت، بدان که او همان است که منتظرش هستید: اوست که مردم را با روحالقدس تعمید خواهد داد." چون من با چشم خود این را دیدهام، شهادت میدهم که او است فرزند خدا.»
(انجیل عیسی مسیح، یوحنا، باب ۱، آیات ۱۹-۳۴)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر