۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

روح القدس کيست؟


روح القدوس خودخداست. اويکی ازسه شخصيت درتثليث می باشد.شخصيت روح القدس که درقلب ايمانداران زندگی ميکند.عيسی مسيح وروح القدس به شکل کامل خداهستند.نه سه خداوند,بلکه يک خداوند.خداوندی که درذات خودواحداست.
اماهمواره دراين ذات واحد,سه حالت هستی وجوددارد.درک اين موضوع برای مامشکل است.اما حقيقتی که درکتاب مقدس تعليم داده اند. خودعيسی مسيح فرمود:”به اسم اب,ابن وروح القدس تعميد دهيد.
روح القدس نوعی نيرو ياانرژی نيست.
اونيزدارای شخصيت می باشد واو سخن می گويد.اومی تواند مورد بی حرمتی قرارگيرد.(عبرانيان29.10).
اومی تواند محزون شود.(افسسيان30.4)
روح القدس باپدروپسريکی است. روح القدس درآفرينس جهان فعال بود.وی دربخشيدن دم حيات به انسان نقش داشت.
روح القدس دردرون همه ايمانداران ساکن است وعيسی اين قدرترادرزمان خودش به شاگردان دادتا بيماريهاراشفا دهند وديوهاوارواح پليدرااخراج کنند.
روح القدس به اشکال گوناگون ودرزمانهای مختلف به ايمانداران نازل می گردد:

1.گاه پس ازايمان آوردن رخ می دهد.(انجيل يوحنا 22.20)
2.گاه چندروزبعدازتعميدآب رخ می دهد.(اعمال رسولان 9.8-17)
3.گاه بعدازايمان آوردن وپيش ازتعميدآب رخ می دهد.(اعمال رسولان44.10)
4.گاهی نيزچنددقيقه بعد ازتعميدآب رخ می دهد.(اعمال رسولان1.19-6)


روح القدوس به هرطريقی عمل می کند,مابايدخدارابخاطرعملکردش شکر کنيم. تمام مسيحيان معتقدند که تکلم به زبانها,يکی ازنشانه های دريافت روح القدس می باشد.توانائی تکلم به زبانی که شخص قبلا آن زبان را نمی دانسته است وخداوندرابه زبان ديگری پرستش می کنند.


جمعادونوع تکلم وجوددارد:
نوع اول عطای بيان پيغام خداوندبه جميع ايمانداران است.
نوع دوم عطائی که برای پرستش انفرادی به همه ايمانداران عطا می شود.

اما بايدبه اين نکته توجه داشته باشيم که:

1.قدرت وعطايای روح القدوس بجهت منفعت همگان برای شهادت دادن به ديگران باشد.
2.قدرت وعطايا بايد با محبت وبه شکل مهارشده مورداستفاده قرارگيرددرغيراينصورت هيچ ارزشي ندارد.
3.اين عطايا بايد طلبيده شودواين عطايا نبايد ما راازهم جدا سازد.


ما درمسيح خواهروبرادر يکديگر هستيم ودرمسيح مايک هستيم.(اول قرنتيان13.12)



۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

فیض پدر

می خزیدم روی خاک همچو مار
او گرفت دستم و گفتا زنهار

این نباشد جای تو ای پسرم
باز گرد به آغشم، من پدرم

تو نباشی مگر یک مشت خاک
چون تو با خون مسیح گشتی پاک

ای پسر، تنها تو این را بدان
لایقت بادا عمر جاودان

پس برو آزاد باش از هر گنه
که ترا تنها مسیح باشد ره

تو همانا بگیر اینرا به گوش
که صلیبت باشد روزانه دوش

راه رسیدن به خدا


مسیحیان این ادعای مسیح را که در باب 14 یوحنا آیه 6 میفرماید: ( من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس جز بوسیله من پیش خدا نمی آید)، کاملا قبول دارند زیرا زندگی جدید و جاودانی که در مشارکت شیرین با خدا دارند، خود گواه این حقیقت بوده و دلیل محکمی بر صحت و درستی آن میباشد. ولی متاسفانه بی ایمانان و پیروان مذهب با دیده شک و تردید به این ادعا نگریسته و می پرسند دلیل این ادعا چیست؟ ما مسیحیان که طبق اول پطرس 3: 15 میباید با خوشحالی تمام آماده جواب باشیم با محبت چنین پاسخ میدهیم:

1- چون تنها عیسی مسیح بود که از روح خدا بدنیا آمد ( متی 1: 18) و میدانیم که (هیچکس نمی تواند افکار خدا را بفهمد مگر روح خدا)- (اول قرنتیان 2: 11) بنابراین هیچ انسانی نمی تواند خدا را آنطور که هست به ما بشناساند، جز عیسی مسیح که از روح خدا بود و معلوم است برای رسیدن به خدا اول از همه لازمست شناخت کاملی از او توسط کلام مسیح ( انجیل) داشته باشیم.

2- چون تنها عیسی مسیح بود که از گناه مبرا بود، و می دانیم که مسیح پدر جسمانی نداشت تا انگیزه گناه را از آدم به ارث ببرد. علاوه براین در اول پطرس 2: 22 می خوانیم ( هرگز گناهی از مسیح سر نزد). بنابراین تنها او میتوانست بعوض تمام انسانها، که نه تنها با انگیزه گناه متولد میشوند بلکه خودشان نیز گناه می کنند، جریمه گناه را که همان موت میباشد بر روی صلیب بپردازد، تا اگر آنان با ایمان قبول نمایند که مسیح این کار را در قبال آنان انجام داده است گناهشان آمرزیده شده است، و ما بخوبی میدانیم که برای رسیدن به خدایی که پاک و قدوس است چاره ای نداریم مگر آنکه از گناه بکلی پاک و مبرا شویم.

3- چون تنها عیسی مسیح بود که بعد از مرگ با بدنی تازه و بینظیر از قبر برخواست و هم اکنون زنده در آسمان است، و دارد شفاعت آنانی را که به او ایمان میآورند به پیش خدا می نماید . چقدر عالی و با شکوه است که در اول پطرس 1: 3 می خوانیم ( خدا ما را بوساطت برخواستن مسیح از مردگان از نوتولید نمود) و چقدر لازم است که ما برای رسیدن به خدا شفیعی در آسمان داشته باشیم ( اول سموییل 1: 25) بلکه دارای روحی تازه (درموقع ایمان آوردن به مسیح به ما عطا شود) و بدنی تازه و بی نظیر آسمانی که خدا برای ما آماده می کند باشیم ( اول قرنتیان 15: 46) و ( دوم قرنتیان5: 5) زیرا بدون آن هرگز نمی توانیم به خدایی که تا ابد زنده و جاوید است برسیم، و چقدر با شکوه است که انجیل از قول خداوند در (اول- تسالونیکیان 4: 15-17) به ما وعده می دهد که ما مسیحیان چه زنده و چه مرده، در موقع بازگشت مسیح بالا برده می شویم تا او را درآسمان ملاقات نماییم و تا ابد با او باشیم.

4- چون تنها عیسی مسیح بود که هم خدا بود و هم انسان . انجیل در (فیلیپیان 2: 5-7 ) میگوید ( مسیح با اینکه خدا بود نخواست از مقام خدایی خود استفاده کند بلکه قدرت و جلال خود را کنار گذاشت و آدمیزاد شد) بنابراین تنها او می تواند ما را به خدا برساند زیرا خدا روح است و نامحدود و انسان جسم است و بنابراین امکان رسیدن انسان به خدا که هدف دین و مذهب است هرگز وجود ندارد، و به عقل هم نمی رسد و حال انکه ادعای مسیحیت کاملا حقیقت دارد و معقول هم می باشد زیرا خدای نامحدود می تواند توسط میسح به انسان برسد چنانکه در اول قرنتیان 5: 19 می بینیم که ( خدا در مسیح بود و مردم دنیا را با خود آشتی میداد) بنابراین چقدر لازم است که برای رسیدن به خدا واسطه ای داشته باشیم که هم انسان باشد و هم خدا زیرا بدون او امکان رسیدن ما به خدا هرگز وجود نخواهد داشت ( اول تیموتاوس 2: 5)

بالاخره می دانیم که تمام پیامبران آمدند و انسان را از بیماری مهلک گناه و عقوبت آن آگاه ساختند ولی برای علاج آن اقدامی نکردند و وفات یافتند. ولی تنها عیسی مسیح بود که آمد و انسانها را مخاطب ساخته فرمود ( دنبالم بیایید) متی 4: 19 و من نه تنها در این دنیا تا به آخر همراه شما خواهم بود ( متی 28: 20) بلکه باز میآیم و شما را برداشته با خود خواهم برد تا جایی که من میباشم شما نیز باشید (یوحنا14: 3) و میدانیم که او ( دیروز و امروز و تا ابد همان است ) ( عبرانیان 13: 8) آیا از این راه، راهی عاقلانه تر و ساده تر وجود دارد؟ آیا غیر از این راهی چنین ساده و معقول برای رسیند به خدا به ما ارایه شده است؟ ولی با همه این، تنها دانستن و ایمان داشتن به تمام اینها ما را به خدا نمی رساند، بلکه برای رسیدن به مقصد، راه را باید رفت، که خوشبختانه عیسی مسیح که سرمشق و نمونه زندگی ما می باشد پیشاپیش، داوطلبانه در این راه قدم نهاد و با قبول شکنجه تمام آن را طی نمود و نوبر زندگی جدید و جاودان ما شد ( اول قرنتیان 13: 8) و تاج جلال و اکرام را برسر نهاد. ما نیز اگر با ایمان و اعتماد کامل و با تحمل زحمات بهمراه او در این راه قدم بگذاریم این وعده را داریم که ( در جلال او شریک خواهیم شد) رومیان 8: 17 ، اول پطرس5: 1


در خاتمه آیا عاقلانه نیست که هم اکنون در اثر فیض او تصمیم بگیریم که ندای او که توسط انجیل به گوش میرسد گوش دهیم و نه تنها به دنبال او برویم بلکه قلبا قبول نماییم که او به نیابت ما به صلیب آویخته شد و از خدا بخواهیم تا بخاطر خون پاک ریخته شده او، گناه ما را بیامرزد و روح خود را در ما ساکن گرداند تا با قدرت او بتوانیم با جدیت تمام از انجیل اطاعت نماییم و در نتیجه (زندگی مقدسی را که بدون داشتن آن هیچکس خدا را نخواهد دید) بدست آوریم (عبرانیان 12: 14) که در این حال خوشبحال ما که قوم برگزیده او شده ایم و شکر سپاس به نامش که او ما را به ملکوت و جلال خود میخواند ( اول-تسالونیکیان 2: 12)

فیض او با همه شما عزیزان باد

خدا ما را دوست دارد

همانطوري كه قوانين فيزيكي بر دنيا حاكم است، قوانين روحاني نيز بر ارتباط ما با خداوند حاكم است
خداوند ترا دوست دارد و ترا آفريد تا او را شخصا بشناسي
خداوند از ما مي خواهد او را شخصا بشناسيم و او به ما زندگي جديد و حيات ابدي مي بخشد:
(در واقع اگر كسي در مسيح باشد او خلقتي دوباره يافته است. ۲قرنتيان ۵: ۱۷
عيسي مسيح می فرمايد: من آمده ام تا به شما حيات واقعي را به فراواني عطا نمايم. يوحنا ۱۰:۱۰)

ایمان مسیحی

مزد گناه موت است، اما نعمت خدا حیات جاودانی در خداوند ما عیسی مسیح (رومیان 23:6)

بحسب رحمت عظیم خود، ما را بوساطت برخاستن عیسی مسیح از مردگان، از نو تولید نمود برای امید زنده ( اول پطرس 3:1)

زيرا خدا بقدري مردم جهان را دوست دارد كه يگانه فرزند خود را فرستاده است تا هر كه به او ايمان آورد هلاك نشود، بلكه زندگي جاويد بيابد. يوحنا( ۳: ۱۶)

زیرا که محض فیض نجات یافته اید و این از شما نیست، بلکه بخشش خداست. و نه از اعمال، تاهیچکس فخر نکند( افسسیان 2: 8-9)


زیرا اگر به زبان خود عیسی خداوند را اعتراف کنی، و در دل خود ایمان آوری که خدا او را از مُردگان برخیزانید، نجات خواهی یافت(رومیان 9:10)

لکن خدا محبت خود را در ما ثابت می کند از اینکه هنگامیکه ما هنوز گناهکار بودیم مسیح در راه ما مُرد (رومیان 8:5)

۱۳۸۸ تیر ۱۸, پنجشنبه

عيسي مسيح تنها راه رسيدن به خدا


عيسي كيست؟

مسيح، موعود يگانه خدا و تجلّي وحدت خدا و انسان است. (اول يوحنا 5: 20 )


عيسي چه گفت؟
< من راه و راستي و حيات هستم. هيچكس نزد پدر (خدا) جز به وسيله من نمي‌آيد.> (يوحنا 14: 6 )



عيسي چه كرد؟
او به خاطر گناهان بشر بر روي صليب قرباني گرديد. (اول قرنتيان 15: 3-4؛ عبرانيان 10: 12؛ اول پطرس 3: 18 )



عيسي براي شما چه مي تواند بكند؟
او قادر است همه كساني را كه بوسيله او به حضور خدا مي‌آيند، كاملاً و براي هميشه نجات بخشد، زيرا او تا به ابد زنده است و براي آنان شفاعت مي‌كند.> (عبرانيان 7: 25 )

ولادت بي‌نظير او از مريم باكره، زندگي سرشار از قدوسيّت و قدرت، قرباني شدن بر صليب به خاطر آمرزش گناه بشر، رستاخيز پيروزمندانه از مردگان و صعودش به آسمان، اين واقعيت را ثابت مي‌كند كه او يگانه منجي انسان است.

عواقب گناه چيست؟

احساس تقصير و گناه، موجب ايجاد احساس پوچ بودن و عدم رضايت از زندگي مي‌گردد. انسان فطرتاً براي رسيدن به حقيقت و كسب كمال روحاني، به طور دائم در تلاش است و مي‌كوشد از راه ثواب يا نيكوكاري و اخلاق و معرفت فلسفي، به اين هدف برسد. ولي با وجود همه كوششها، به دليل عدم درك صحيح و پي نبردن به علت اصلي يعني گناه، به نتيجه نرسيده است.

۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه

عیسی مسیح کیست؟


آنانی که به وجود خدا شک دارند بیشتر از افرادی هستند که وجود و ماهیت عیسی مسیح را زیر سؤال می نهند.

این یک حقیقت پذیرفته شدۀ عمومی است که عیسی مسیح مردی بود که 2000 سال پیش در سرزمین اسرائیل زندگی می کرد. بحث واقعی زمانی آغاز می شود که صحبت از هویت مسیح به پیش آید. تقریباً در همۀ مذاهب اصلی دنیا عیسی مسیح به عنوان یک نبی، یک معلم خوب، و یا یک شخص با خصائل خداگونه مُعرّفی شده است. مشکل اینجاست که کتابمقدس تعلیم می دهد که عیسی مسیح شخصیتی والاتر از همۀ اینها می باشد.

سی. اس. لوئیس، نویسندۀ برجستۀ مسیحی، در کتاب خود به نام "مسیحیت مطلق" می نویسد: "تلاش من آن است که به مردم یاد دهم از بکارگیری الفاظ و عبارات احمقانه در مورد عیسی مسیح اجتناب کنند. هرگز نباید بگوئیم "من حاضرم عیسی مسیح را به عنوان یک معلم اخلاق برجسته بپذیرم ولی ادعایش را مبنی بر اینکه او خداست ردّ می کنم." اگر عیسی مسیح چیزی بیش از یک انسان صِرف نبود؛ و در عین حال، چنین تعلیم والائی از زبانش جاری شد، از نقطه نظر اخلاقی لیاقت نمی داشت حتی یک معلم خوب خوانده شود. تحت این شرایط او یا می بایستی یک دیوانۀ جنونی باشد و یا شیطان مُجسّم. شما باید تصمیم خود را بگیرید. این انسان حقیقی یا باید پسر خدا باشد (چنانکه هست) و یا اینکه آدمی دیوانه (و شاید بدتر).

شما می توانید به پیغام او بی توجه باشید، بر صورت او آب دهان انداخته، او را بخاطر پلید بودنش به قتل رسانید. و یا اینکه به پایهای او افتاده، اقرار کنید که او خدا و خداوند شماست. پس بیائید این ادعای احمقانه را که مسیح فقط یک انسان ساده بوده است کنار بگذاریم و درک کنیم که تعلیم کتابمقدس در مورد شخصیت و ماهیت عیسی مسیح این است که او خداست و نه چیزی کمتر."بنابراین، عیسی مسیح چه ادعائی در مورد خود داشت؟ تعلیم کتابمقدس در بارۀ شخصیت او چیست؟ ابتدا بهتر است به کلمات خود عیسی مسیح در انجیل یوحنا 30:10 توجه کنیم: "من و پدر یک هستیم." در اولین نگاه بنظر نمی رسد که در این آیه عیسی مسیح ادعا کرده باشد که او خداست. ولی عکس العمل یهودیان نسبت به کلام او ثابت می کند که او چنین ادعائی نموده بود. "یهودیان در جواب گفتند، "بسبب عمل نیک تو را سنگسار نمی کنیم بلکه بسبب کفر زیرا تو انسان هستی و خود را خدا می خوانی." (یوحنا 33:10) یهودیان به خوبی فهمیده بودند که وقتی عیسی مسیح مدعی شد که او و پدر یک هستند، او در واقع ادعای الوهیت می کرد. جالب است که در آیات بعدی هیچگاه عیسی مسیح به آنان نگفت "من خدا نیستم!" پس برداشت یهودیان اشتباه نبوده است. با گفتن "من و پدر یک هستیم" عیسی مسیح ادعا کرد که خداست. این ادعا در یوحنا 58:8 نیز دیده می شود: "عیسی بدیشان گفت: "آمین آمین بشما می گویم که پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود من هستم." و یهودیان مجدداً قصد سنگسار کردن او کردند. (یوحنا 59:8) "من هستم،" عبارتی که عیسی مسیح در مورد خود بکار گرفت، یکی از نام های خدا در عهد عتیق است (خروج 14:3). تنها دلیل یهودیان برای سنگسار کردن عیسی این بود که آنان او را بخاطر ادعای الوهیت کافر می شمردند.یوحنا 1:1 می گوید: "... و کلمه خدا بود..." و در یوحنا 14:1 می خوانیم: "و کلمه جسم گردید...." این آیات به وضوح تعلیم می دهند که عیسی خدا در جسم است. توما، یکی از شاگردان مسیح، اینچنین اعتراف کرد: "... ای خداوند من، و ای خدای من" (یوحنا 28:20). و مجدداً عیسی را می بینیم که سعی نکرد کلام او را اصلاح کند. پولس رسول در رسالۀ خود به تیطس 13:2 عیسی مسیح را اینچنین معرفی می کند: "... خدا و نجات دهندۀ خود، عیسی مسیح...." پطرس رسول نیز همین حقیقت را اقرار می کند: "... خدای ما و عسی مسیح نجات دهنده ..." (دوم پطرس 1:1) خدای پدر نیز بر الوهیت کامل عیسی مسیح شهادت می دهد: "... ای خدا تخت تو تا ابدالآباد و عصای ملکوت تو عصای راستی است." پیشگوئی های عهد عتیق بر خدا بودن عیسی مسیح شهادت می دهند: "زیرا که برای ما ولدی زائیده و پسری به ما بخشیده شد، و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب، مُشیر، خدای قدیر، و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد."

بر طبق بحث منطقی سی. اس. لوئیس ما نمی توانیم به عیسی مسیح فقط به عنوان یک معلم خوب ایمان داشته باشیم. عیسی مسیح بطور واضح و غیر قابل انکار ادعا کرد که خداست. اگر او خدا نباشد، پس یک دروغگوست؛ و واضح است که یک انسان دروغگو نمی تواند یک نبی، یک معلم خوب، و یا شخصی با خصائل خداگونه باشد. به منظور رد نمودن الوهیت عیسی مسیح، بسیاری ازدانشمندان معاصرتلاش کرده اند ثابت کنند که ادعاهای ثبت شدۀ عیسی مسیح در اناجیل کلام واقعی او نمی باشند. آیا استحقاق آن را داریم که مطالب مرقوم در کتابمقدس را زیر سؤال نهیم؟! آیا می توانیم قسمتی از کلام را بپذیریم و قسمتی دیگر را نقض کنیم؟! حاشا. و چگونه ممکن است یک محقق 2000 سال پس از مسیح بدنیا آید و مدعی باشد کلام و ماهیت عیسی مسیح را بهتر و عمیق تر از کسانی می شناسد که با او زیستند، او را خدمت نمودند، و تحت تعلیم او قرار گرفتند؟!! (یوحنا 26:14)چرا بحث در مورد الوهیت عیسی مسیح اینقدر مهم است؟ چه فرقی میکند که مسیح خدا باشد و یا نباشد؟ مُهم تربن دلیل خدا بودن عیسی این است که اگر او خدا نباشد، مرگ او به عنوان یک انسان مَحض نمی تواند برای پرداخت جریمۀ گناهان همۀ جهان بسنده و کافی باشد (اول یوحنا 2:2). تنها خدا قادر بود اینچنین جریمۀ سنگینی را پرداخت نماید. عیسی مسیح باید خدا باشد تا بتواند دِین سنگین گناه ما را اَدا کند، و در ضمن باید انسان باشد تا بتواند بمیرد. نجات فقط از طریق ایمان به عیسی مسیح مُیَسّر است. الوهیت عیسی مسیح دلیلی است بر اینکه چرا او تنها طریق نجات است. چون او حقیقتاً خداست ادعا نمود: "من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس جز بوسیلۀ من نزدپدر نمی آید." (یوحنا 6:14)

درباره من

عکس من
من یک گناهکار بودم که با شنیدن خبر خوش نجات عیسی مسیح زندگی و حیات دوباره یافتم و خداوند ،عیسی مسیح را شکر میکنم که خون پاکش را کفاره ای برای گناهان ما نمود تا هر که به او ایمان بیاورد هلاک نگردد بلکه حیات جاوید یابد.